وينبايم در مقاله خود مينويسد: اگرچه اسرائيل حمله ايران را بر اساس حق خود مبني بر نجات جامعه يهودي از حمله اتمي ايران ترسيم ميكند، لكن با توجه به شواهد ظاهري و پشت پرده، رهبران ايراني چنين نيتي نداشته و اين گمان اسرائيل با واقعيتها تفاوت بسياري دارد!
حمله به ايران غير منطقي، شايد بهترين راه براي مانعت از دستيابي ايران به سلاح هستهاي باشد لكن، رهبران ايراني با شيوه منطقي خود به دنبال خروج از درگير كردن اين كشور با هرگونه حمله احتمالي هستند ولي با فرض حمله به اين كشور، عملا راه براي هژموني شدن ايران در منطقه و جهان همواره شده و ايران به راحتي زنجيره هستهاي خود را بيش از پيش گسترش خواهد داد.
اين تحليلگر سياست خارجي در ادامه مقاله خود مينويسد: با توجه به اظهارات و اقدامات اخير ايران و تهديد آمريكا به خصوص اسرائيل توسط رهبر اين كشور، تحركات و اظهارنظرها درباره حمله احتمالي اسرائيل به ايران بسيار قوت گرفته است لكن در صورت حمله هوايي وسيع به تأسيسات هستهاي ايران و كشته شدن هزاران نفر از غير نظاميان و انتشار راديو اكتيويته در منطقه، عملا ايران به عنوان يك طعمه اما در نقش شكارچي پيروز در منطقه شناخته ميشود، همدردي بينالمللي به سرعت افزايش مييابد، رهبران ايراني منتظر انفجار خشم از سوي مردم خشمگين جهان اسلام هستند كه ادر وضعيت فعلي بيداري عربي، احتمال آن بسيار زياد است.
ايران با استفاده از موج افزايش قيمت نفت در اروپا، ميتواند اتحاديه اروپا را در سياستهاي خود كنترل كند، تحريمهاي اقتصادي عليه ايران به احتمال بسيار زياد از بين ميرود و قطعنامههاي سازمان ملل به سمت محكوميت اين حمله حركت ميكند و آمريكا در جايگاه خود در شوراي امنيت سازمان ملل هيچ اقدام قابل قبولي نميتواند از خود نشان دهد.
وي در ادامه نتايج حمله احتمالي رژيم صهيونيستي به ايران مينويسد: در صورت حمله به ايران، موج احساس ضد آمريكايي و ضد غربي در منطقه به خصوص پاكستان و افغانستان منفجر شده و ايران با استفاده از نفوذ خود در منطقه ميتواند به گونهاي اجبار آميز آمريكا و ناتو را از منطقه خارج كند و روابط خود با پاكستان و افغانستان را گسترش دهد و حتي رابطه ميان آمريكا و پاكستان بواسطه تأثير ايران و خشم مردم پاكستان رو به محدوديت ميرود.
بعد از حمله به ايران، بواسطه ضعف كشورهاي منطقه خايج فارس، حضور آمريكا در منطقه خلبج فارس غير قابل پذيرش خواهد شد و ايران به عنوان حريف بلامنازع در منطقه ظاهر ميشود.
وين بايم در ادامه مقاله خود و با اشاره به نتيجه حمله به ايران در سياست داخلي ميافزايد: در صورت حمله به ايران، ميليونها نفر از مردم ايران پشت سر نظام اسلامي قرار گرفته و از برنامههاي هستهاي ايران حمايت ميكنند و عملا شانس احياي جنبش سبز براي ده سال ديگر به تأخير ميافتد؛ با اين حساب چه كسي در داخل و خارج از اين كشور شهامت دارد كه از تصميم ايران در برنامه هسته جلوگيري كند.
اين نويسند در پايان مقاله خود با ارزيابي نتايج حمله به ايران، مدعي ميشود: با فرض حمله موفقت آميز اسرائيل به ايران، ايران براي يكسال از دستيابي به سلاح هستهاي عقب ميماند ولي بعد از آن ميتواند دوباره و با فرصت و قدرت بيشتري به سمت ساخت سلاح هستهاي، حركت كند.
وي همچنين درباره عكسالعمل جمهوري اسلامي نسبت به حمله رژيم صهيونيستي به ايران مينويسد: به نظر ميرسد ايران با استفاده از نفوذ خود در منطقه به خصوص حماس و حزبالله، اسرائيل را از پاي در ميآورد و در نگاه كلي حمله به ايران، هديه بزرگي از سمت غرب به ايران است.